بازم با کلی تاخیر برگشتیم و کلی حرف.البته تقصیر این دکتر تغذیه ماست که نوبتهای بنده رو دو ماهه کرده و ما هم نمی دونیم بیایم چی بگیم؟اول از همه از وزنم بگم که الان 70 هستش.و رژیم هم که همش رو به کل رعایت میکنم جز یه مشکل و اونم تعداد خرماس که همیشه از 6 تا(گاهی هم از 10 تا )بیشتر میشه و نمیدونم چی کارش کنم و مجبورم واسه جبران شام نخورم.پیاده روی هم که هر روز حداقل نیم ساعت رو دارم.ورزش شکم هم روزی 5 دقیقه رو داشتم تا پروین جون حذفم کرد من هم دیگه فقط پیاده روی کردم.از هفته دیگه خدا بخواد بازم میام تو مسابقه پروین جون.شیفتام هم که به راس.کلاسا هم که هنوز درس حسابی شروع نشده.ولی از شنبه حتما باید برم دانشگاه.هفته گذشته که واسه خرید مانتو شلوار رفته بودم کلی امیدوار شدم.مخصوصا وقتی میگفتم یه سایز کوچیکترش رو بدین،قند تو دلم آب میشد. یعنی میتونم 15 کیلو اضافه رو کم کنم؟بعضی وقتا فک میکنم از یه جایی به بعد دیگه وزنم کم نمیشه.همش منتظر اون لحظه م.هر چند همه چی رو رعایت میکنم.از اون طرف وقتی دوستامو میبینم خیلیا تشویق میکنن یه سریا هم که هی چپ میرن راس میان میگن با خودت چی کردی.چقد صورتت لاغر شده.صورتت فلان شده بهمان شده.کارت زیاده؟زجر میکشی؟چت شده؟مریضی؟مثلا فک میکنن بحران بی شوهری چنان ما را رنج میدهد(هر چند میدهد)که 15 کیلو کاهش وزن داشته ایم.خلاصه بگذریم...........

---

بی ربط نوشت:اوضاع روحی م هم بد نیست.فقط یه کم رابطه م با خدا کم رنگ شده که امیدوارم زودتر همه چی درس شه.فردا هم یه خواستگار دارم که امیدوارم خیر باشه،دعام کنین.

نکات منفی:از وقتی هوا بهتر شده یعنی گرماش کم شده آب هم خیلی کم مصرف میکنم.مثلا 1_2 لیوان تو روز اونم با زور پیاده روی.چای سبز،هم از وقتی که چای سبزایی که از سوریه اوردم تموم شده میلی به نوشیدن این چای سبزا ندارم.

نوشته شده در چهارشنبه 89/7/14ساعت 12:5 صبح توسط آدم برفی نظرات ( ) |